وبلاگ :
دل شكسته
يادداشت :
محرم هم اومد
نظرات :
3
خصوصي ،
37
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
شهرام
در محرّم ، مردمان خود را دگرگون ميکنند
از زمين آه و فغان را زيب گردون ميکنند
گاه عريان گشته با زنجير ميکوبند پشت
گه کفن پوشيده، فرق خويش پرخون ميکنند
گه به ياد تشنه کامان زمين کربلا
جويبار ديده را از گريه جيحون ميکنند
وز دروغ کهنهي «يا ليتنا کنّا معک»
شاه دين را کوک و زينب را جگرخون ميکنند
خادم شمر کنوني گشته، وانگه نالهها
با دو صد لعنت ز دست شمر ملعون ميکنند
بر “يزيد” زنده ميگويند هر دم، صد مجيز
پس شماتت بر يزيد مردهي دون ميکنند
پيش ايشان صد عبيدالله سر پا، وين گروه
ناله از دست “عبيدالله مدفون” ميکنند
حق گواه است، ار محمد زنده گردد ورعلي
هر دو را تسليم نوّاب همايون ميکنند
آيد از دروازهي شمران اگر روزي حسين
شامش از دروازهي دولاب بيرون ميکنند
حضرت عباس اگر آيد پي يک جرعه آب،
مشک او را در دم دروازه وارون ميکنند
گر علي اصغر بيايد بر در دکانشان
در دو پول آن طفل را يک پول مغبون ميکنند
ور علي اکبر بخواهد ياري از اين کوفيان
روز پنهان گشته، شب بر وي شبيخون ميکنند
ليک اگر زين ناکسان خانم بخواهد ابن سعد
خانم ار پيدا نشد، دعوت ز خاتون ميکنند
گر يزيد مقتدر پا بر سر ايشان نهد
خاک پايش را به آب ديده معجون ميکنند
سندي شاهک بر زهادشان پيغمبر است
هي نشسته لعن بر هارون و مامون ميکنند
خود اسيرانند در بند جفاي ظالمان
بر اسيران عرب اين نوحهها چون ميکنند؟
تا خرند اين قوم، رندان خرسواري ميکنند
وين خران در زير ايشان آه و زاري ميكنند